۱۰ کاری که افراد موفق برای رسیدن به آرزوهایشان انجام می‌دهند

کتابخانه‌هايمان را پر کرده‌ايم از انواع و اقسام کتاب‌هاي مربوط به موفقيت و عادات و رفتارهاي افراد موفق. اين کتاب‌ها را مي‌خوانيم و سعي مي‌کنيم در زندگي‌هايمان از آنها استفاده کنيم. بيشتر وقت‌ها اين عادات کارايي ما را در زندگي بالا برده و زندگي‌مان را بهتر مي‌کنند. اما مقاله امروز ما در اين رابطه نيست. درمورد اين نيست که افراد موفق چه مي‌کنند، در مورد اين است که اين افراد قبلاً چه کرده‌اند.
در زير به ?? کاري اشاره مي‌کنيم که افراد موفق براي رسيدن به موفقيتي که الان از آن بهره مي‌برند انجام داده‌اند.

?. بهانه نياورده‌اند.
همه ما دو صدا داريم. يک صدايي که به شما مي‌گويد سخت تلاش کنيم، روي کار کنوني‌مان تمرکز کنيم و قبل از اينکه به سراغ کار بعدي برويم اول اين را تمام کنيم. يک صداي ديگر هم داريم که به ما مي‌گويد دست کشيده، استراحت کنيم، تلويزيون نگاه کنيم يا در اينترنت بچرخيم.

ما در زندگي قرباني ناعدالتي هستيم، ممکن است ترفيعي باشد که شايسته آن هستيم ولي به ما نمي‌دهند. هر چه و در هر موقعيتي هم که باشيم زمان‌هايي هم اتفاق مي‌افتد که با ما با بي‌عدالتي رفتار مي‌شود. ممکن است براي خودمان دلسوزي کنيم و يا همه اينها را فراموش کرده، به جلو برويم و از آن فقط بعنوان يک محرک يا انگيزه‌دهنده استفاده کنيم.

نلسون ماندلا مي‌توانست به زندان افتادن خود را بهانه‌اي کند براي مغلوب شدن دربرابر عصبانيت خود. اما درعوض از آن به عنوان فرصتي براي مطالعه، رشد، يادگيري و در انتها آزادي همه استفاده کرد.
به بهانه‌هايتان گوش دهيد. درک کنيد که چرا اين بهانه‌ها را داريد و بعد فکر کنيد که چطور مي‌توانيد از آنها در جهت خوب استفاده کنيد.

?. فقط به آنها مربوط نبوده است.
موفقيت افراديکه واقعاً در زندگي خود موفق بوده‌اند به اين دليل بوده است که نه فقط در زندگي خود بلکه در زندگي ديگران هم ايجاد تغيير کرده‌اند.
اگر چيزي که به شما انگيزه مي‌دهد چيزي بزرگتر از رسيدن به مقصد و هدفتان باشد مطمئناً سخت‌تر، طولاني‌تر و بيشتر تلاش خواهيد کرد.
درست است، وقتي هدف اوليه پول درآوردن را داشته باشيم، پول درخواهيم آورد. اما بعضي ممکن است از آن پول در راه درست استفاده کنند که بسيار عالي است اما همين پول درآوردن به تنهايي هيچ دستاورد خاصي به شمار نمي‌رود.

?. صبح‌هاي زود و شب‌هاي دير.

کسانيکه در زندگي خود به موفقيت دست يافته‌اند براي آن زحمت کشيده‌اند. اين ممکن است به قيمت از دست دادن بقيه قسمت‌هاي زندگي‌شان مثل خانوداه يا زندگي اجتماعي‌شان تمام شده باشد. اما ماموريت آن الزامي بوده است و تا زمانيکه به آن دست پيدا نکرده‌اند بقيه چيزها برايشان بي‌اهميت مي‌شود.

مطمئناً سخت‌کوشي هيچ جايگزين ديگري ندارد.

?. بهترين وسيله.
انرژي وسيله‌اي بسيار وسيع است که معمولاً درمورد آن صحبت نمي‌شود. بله از انرژي به شکل سوخت و برق همه جا صحبت مي‌شود اما منظور ما سطح انرژي انسان‌هاست.
واقعيت اين است که هر چه انرژي بيشتري داشته باشيم، تمرکز کردن برايمان ساده‌تر خواهد شد و کيفيت کارمان بالاتر خواهد رفت.
يکي از رموز موفقيت ريچارد برانسون حفظ تناسب‌اندام عالي براي خود بود. اينکه از نظر جسمي متناسب باشيم، گردش‌خون ما به سمت مغز را بهتر کرده، هوشياري‌مان را بيشتر کرده و تمرکزمان را بالاتر مي‌برد. اينکه ورزش را بخشي از زندگي خود کنيد، احتمال موفقيت شما را بالاتر خواهد بود.

?. اصول.
چرچيل اصولي براي خود داشت. تفاوت او با بقيه آدمها اين است که او به هر قيمتي که شده به اصول خود پايبند مي‌ماند.

شما چه اصول و قوانيني براي خود داريد؟ هر کسي بايد اصولي براي خود داشته باشد و بر طبق آنها زندگي کند.

يکي از اصول شرکت اپل اين بوده است که دنياي تکنولوژي را تغيير دهد و با بيرون دادن هر کدام از محصولاتشان مي‌بينيم که بر اين اصل پايبند هستند.

براي خود قوانيني طراحي کنيد که شما را در زمان‌هاي سخت هدايت کنند. اين قوانين به هيچ قيمتي نبايد تغيير کند.

?. ترديد، اما ايماني ناگسستني.

همه ما زمان‌هايي درگير ترديد مي‌شويم. حتي بهترين ما شک مي‌کنيم که به آرزويمان مي‌رسيم يا نه. چيزي که افراد واقعاً موفق را از آنهايي که هيچوقت به قدرت واقعي خود نرسيدند متمايز مي‌کند داشتن ايماني ناگسستني به اين حقيقت است که کاري که مي‌کنند درست است.

حتي اگر زمان‌هايي دچار ترديد شوند، خيلي زود از اين حالت بيرون مي‌آيند، درحاليکه بقيه اسير آن ترديد شده و دست از ادامه راه مي‌کشند.

شما هم مي‌توانيد لحظات ترديد خود را داشته باشيد، چون انسان هستيد. اما نبايد بگذاريد آن ترديد بر شما غلبه کند. بايد بگذاريد آن ترديد به شما انگيزه دهد که ثابت کنيد خوش‌بيني‌تان درست بوده است.

?. يک دليل.

بسياري از دستاوردهاي دنيا توسط مردان و زناني صورت گرفته که امنيت نداشته و چيزي براي ثابت کردن به ديگران داشته‌اند و مي‌خواسته‌اند از وضعيت کنوني خود ارتقاء يافته و بالاتر روند.

دليل آبراهام لينکلن مربوط به نگاه ديگران به او و نگاه خودش به خود بود. وقتي بقيه او را پسري فقير و بي‌سواد مي‌ديدند، او در خود توانايي رسيدن به جايگاهي بالاتر را مي‌ديد، حتي بااينکه فقط با کمک خود مي‌توانست به آن مرحله دست يابد. او نياز به تغيير را هم مي‌ديد. ملتي که ادعاي آزادي داشت ولي آزاد نبود. او اشکالي پايه‌اي در آن وضعيت مي‌ديد و مي‌خواست آن را تغيير دهد. چراي او مربوط به خودش نبود به همين دليل او را به يکي از مردان بزرگ تاريخ تبديل کرد.

شما هم بايد چراي خودتان را پيدا کنيد. بايد وقتي بقيه خوابند کار کنيد، زندگي امن خود را به خطر بيندازيد و آنقدر پيش رويد که به مقصدتان برسيد.

?. زماني تحمل کردند که بقيه نااميد شده بودند.

کسي که دست از دنبال کردن آرزوي خودش کشيده چطور مي‌تواند بداند که براي رسيدن به موفقيت چه مقدار زمان نياز داشته است؟ مطمئناً هيچکس چنين توانايي ندارد. ممکن است فردا باشد، ممکن است ده سال ديگر.

آنچه که افراد موفق را از ديگران جدا مي‌کند اين واقعيت است که آنها هيچگاه دست از آرزويشان نمي‌کشند. براي آنها نااميدي هيچوقت يک انتخاب نيست. فقط زماني متوقف مي‌شوند که به مقصدشان رسيده باشند. و حتي در آن زمان هم يک ماموريت جديد براي خود ترتيب مي‌دهند.

مثلاً نلسون ماندلا را در نظر بگيريد. در سال‌هاي ابتداي زندگي‌اش نبود که به موفقيت دست پيدا کرد. بعد از تلاش و گذشت سالهاي بسيار به مقصد خود رسيد. آن هم زماني که بقيه دست از راه کشيده بودند. به اين دليل به مقصد نرسيد که بهترين بود، بهترين بود چون صبر و تحمل بالايي داشت.

هيچکس نمي‌داند کي به موفقيت مي‌رسد. پس با نااميد شدن و صرفنظر از ادامه راه شکستتان را تضمين نکنيد. مي‌توانيد خودتان را سازگار کنيد، تغيير دهيد يا تکميل شويد اما هيچوقت نااميد نشويد.

?. مردم بزرگ به طور خستگي‌ناپذيري هنر و صنعت آنها را بررسي کردند.

توني گوين و مايک تايسون به اندازه بقيه افراد روي کار خود مطالعه کردند. گوين ساعت‌ها وقت خود را صرف بررسي کار رقيبان خود کرده بود. الگوهاي آنها را مطالعه مي‌کرد. او ورزشکارترين فرد آن دوران نبود اما در کار خود، بيسبال، بهترين بود.
وقتي مردم به تايسون فکر مي‌کنند، به يک حيوان فکر مي کنند. چيزي که اصلاً نمي‌بينند مطالعات اوست. هيچکس به اندازه مايک تايسون درمورد بوکس مطالعه نداشت. هيچکس به اندازه او فيلم بوکس تماشا نکرده بود. او اول يک دانش‌آموز بود بعد يک بوکسر.

اين ورزشکاران حرفه‌اي فيلم تماشا مي‌کردند، ما براي تکميل کار و صنعت خودمان چه بايد بکنيم؟
خودم را مثال مي‌زنم. بيشتر کار من مربوط به نويسندگي و تناسب‌اندام است. به همين دليل روي اين دو موضوع مطالعه مي‌کنم. کتاب‌هايي درمورد اينکه چطور مي‌توانم نويسنده بهتري شوم و راه‌هاي ارتباط با خواننده مطالعه مي‌کنم و کتاب‌هاي نويسنده‌هايي را مي‌خوانم که از من بهتر هستند. اگر موضوع کارتان فروش است بايد کتاب‌هايي در اين زمينه بخوانيد. اگر بازارياب هستيد، زمينه مطالعه‌تان بايد همين باشد.
اگر به دنبال موفقيت هستيد، بايد در زمينه کارتان مطالعه داشته باشيد و آن را به طور کامل بررسي کنيد.